۱۳۸۷ مرداد ۹, چهارشنبه

تفاوت در چیست؟

این سيستم جديد گوگل مپ تازه اومده که ميتونيد تنها با چند کليک از آدرس خيلی جاها تو تمام دنيا آگاه بشيد. از بانکها و رستورنها گرفته تا هتلها و حتّی مساجد و کليساها.
نکته جالب توجّه اینکه اگر روی تمام گزينه ها هم کليک کنيد هيچ جايی رو از ایران بهتون نشون نميده. ایران و خيلی کشورهای ديگه منجمله چين انگار که اصلاً وجود خارجی ندارن و تفاوتی با دريا نميکنن. فرقی بين ایران با بسياری کشورهای آفريقايی وجود نداره. فرقی بين ایران با سيبری وجود نداره. اصلاً آدم شک ميکنه که بنی بشری اونجا زندگی ميکنه.
برای مثال من با روی آدرس هتلها تو تمام دنيا کليک کردم و همينطور که تو عکس ميبينيد حتّی تو دريا هم هتل وجود داره (البتّه این مربوط ميشه به جزاير کوچک تو دريا) ولی ایران يا چین انگار بيابونی هستن که موجود زنده هنوز در اونها قدم نذاشته که اميدوارم تو 200 سال آينده بذاره.
به نظر شما مشکل از کجاست؟

۱۳۸۷ مرداد ۸, سه‌شنبه

بنی آدم چشم بصيرت دار

آفتاب خوبی شده این دو روز، يه کم گرمه ولی خوب این آرامش قبل از طوفانه و امروز فردا دوباره بارون مياد. خدا رو شکرت. دلم واسه مردم تو ایران ميسوزه که هر روز تو این گرما برقشون ميره و کسی هم صداش در نمياد انگار که يه چيز عادی شده باشه. خدا کنه که مردم به اینجاشون نرسه که بعداً نشه به هيچ طريقی جلوشو گرفت.
دلم برای خيليهای ديگه هم ميسوزه ولی به نظرم نبايد بسوزه به قول اون رفيق که ديروز ميگفت: این روزها هر کی گوشه کلاه خودشو گرفته باد نبره. نه خوب این هم درست نيست مگه نميگن بنی آدم اعضای يکديگرند؟
ای بابا بنی آدم کجا بود يافت می نشود جسته ايم ما.
اختيار داری قربان بنی آدم داريم خوبشم داريم فقط يه کم چشم بصيرت ميخواد جانم!!! ;)

فکر کنم این آخرين پست این ماه باشه. از خوانندگان عزيز که مرا شرمنده الطاف خودشون کردن کمال تشکّر را دارم و منتظر نظرات بيشتری از اونها هستم. نظراتی که بشه تأييدشون کرد.

A380

دویچه وله: هزاران نفر از کارکنان شرکت هواپیماسازی ایربوس (Airbus) روز دوشنبه ۲۸ ژوئیه در مراسم تحویل نخستین فروند از بزرگترین هواپیمای مسافری جهان (A380) شرکت کردند. شرکت هوایی امارات عربی متحده نخستین دریافت‌کننده‌ی این هواپیماست. این مراسم در کارگاه ایربوس در "هامبورگ - فینکن‌وردر" برگزار شد. شرکت هواپیماسازی ایربوس تاکنون برای ساخت ۱۹۸ فروند A380 سفارش گرفته که ۵۸ فروند آن متعلق به شرکت هوایی امارات است. جت مسافری که امروز شرکت هوایی امارات تحویل گرفت، از روز جمعه، اول آگوست، میان دوبی و نیویورک پرواز خواهد کرد.
0,,3517966_4,00

۱۳۸۷ مرداد ۶, یکشنبه

سکوت شب

بايد ياد بگيری خيلی چيزایی رو که بلد نيستی لا اقل اون چيزايی رو که ديگران فکر ميکنن بلد نيستی. بايد بتونی بهتر از این برخورد کنی که آخرش اینجوری نشه.

فعلاً ساعت 2:30 شبه و مخ اینجانب تعطيل ميباشد.

اطاقم هم شده پر از شاپرک و حشرات ريز و درشت شده. 20 دقيقه ديگه اذان صبحه. روز گرمی بود امروز تا فردا چه باشد. ماهی گلی عيد من هنوز زنده اس.

ديوانه بمانيد، امّا مانند عاقلان رفتار کنيد. خطر متفاوت بودن را بپذيريد، امّا بياموزيد که بدون جلب توجّه متفاوت باشيد.

پائولو کوئليو

۱۳۸۷ مرداد ۳, پنجشنبه

خورشت بادمجون

وقتی اطلاعات غلط بدن دستت خوب معلومه جوابت هم غلط ميشه تصور کن شايد بيشتر از دو ماه روی این مسئله وقت گذاشتی. جالب اینجاست که بعد هم ميان ميگن این هم شد مچ که تو پيدا کردی. آخه مرد حسابی این هم شد ديتا که تو به من دادی.
ای کوفتت نشه این يارو هم دفتری من (مشهور به د....) پيتزا سفارش داده داره دو لپی ميخوره ولی دريغ از يه تعارف خشک و خالی. حالا فکر کردی تعارف کنی من ميخورم پيتزا خوکتو. اصن بذار فردا چلو خورشت بادمجون ميارم اگه يه تعارف بهت زدم (:دی) حالا کی حال داره خورشت بادمجون درست کنه؟؟؟!!!

۱۳۸۷ مرداد ۲, چهارشنبه

ما هم شکسته خاطر و دیوانه بوده ایم

ما هم اسیر طره ی جانانه بوده ایم

بر کام خشک ما به حقارت نظر مکن

ما هم رفیق ساغر و پیمانه بوده ایم

ای عاقلان به لذت دیوانگی قسم

ما نیز دل شکسته و دیوانه بوده ایم



۱۳۸۷ مرداد ۱, سه‌شنبه

هر چه بود، بود......

دوست دارم بنويسم از لحظه های خوب با هم بودنمان، چه دور ولی نزديک!!

دوست دارم ياد آن خاطره های موقت را مرور کنم، چه کوتاه ولی عميق!!

دوست دارم بگويم و ای کاش نميگفتم که آن يکبار گفتن بلای جانمان شد.

و تو! که اینچنين کردی و چه آسوده و آرام خيال خام مرا به خوابی آشفته بدل کردی. وای که چه خيال تلخی که حتی با عسل ناب هم شيرين نميشود.

در ميانه راه بوديم که راهمان به يکباره به بن بست رسيد بعد از گذر از آن همه چاله چوله. و ای کاش ماشينمان پنچر شده بود که آنرا ميشود تعمير کرد و راه را نه.

ولی نه ! شايد اگر مرکب بهتری داشتيم ديگر نه دغدغه پنچری داشتيم نه فکر و خيال این راه پر پيچ و خم بی انتها آزارمان ميداد.

هر چه بود، بود......

۱۳۸۷ تیر ۳۱, دوشنبه

خيلی زود عادت ميکنم همينجور که قبلاً هم زود عادت کردم.

آلمان گردی

هفتاد هشتاد کيلومتر رکاب زدن اونم تو يه هوای عالی (البتّه يه کم بارونی، بادی و سرد) اونم تو يه آخر هفته خيلی ميچسبه. هر چند که به علّت طولانی شدن مسير و اینکه شارژ نويگاسيونت تموم ميشه مجبور ميشی بقيه راه رو با قطار بری.

ديروز هم که مهمون بوديم و گشتی تو شهر زديم. احساس ميکنم الان پشت زانوم جايی که رباطهای پاتو ميبينی يه کم درد ميکنه ولی خداييش جای دوستان خيلی خالی بود. حالا ایشالا ميخوام يه برنامه طولانی بريزم واسه دچرخه سواری تو آلمان البتّه نياز به يه برنامه دقيق، وقت آزاد و يه پايه اساسی داره که همينجا از کلّيه پايگان عزيز دعوت ميشه که با بنده مکاتبه کنن و آمادگی خودشونو اعلام کنن. واسه شروع هم مسير درسدن به سمت هامبورگ از کنار رود البه پيشنهاد ميشه.

منتظر نظرات سازنده شما هستيم.

۱۳۸۷ تیر ۲۷, پنجشنبه

ماه من غصه نخور,زندگی جزر و مد داره

ما مست گناه و عالمی دارد ماه

خوش باش نگاه محرمی دارد ماه

از چشم دریچه به صفای من و تو

لبخند زند ولی غمی دارد ماه


فارسی را پاس بداريم



معنی پرزنتيشن به فارسی چی ميشه؟ قبلنا این اصطلاح رو يادم نيست چه جوری به کار ميبردم چون جديداً دقت کردم وقتی به خونه ميگم پرزنت داشتم يا دارم با يه حالت عجيب نگام ميکنن بابام هم جديداً انگار که از این اصطلاح خوشش اومده ميگه پرزنت دادی يا کردی. ديشب دنبال واژه فارسی اون بودم گفتم سمينار داشتم که البتّه این خودش خارجکيه ولی بيشتر تو ذهن ما جا افتاده بعدش گفتم مطلبمو ارائه دادم ولی خداييش گفتن ارائه مطلب خيلی سختر از گفتن پرزنت داشتنه و از حوصله و توان اینجانب خارج ميباشد.

در کل سفر بدی نبود مخصوصاً اینکه با سرعت 180 کيلومتر بر ساعت با آئودی استادت در حالی که کنارت خوابيده و دهنش بازه و.... توی اون بارون شديد گاز بدی.

چقدر دلم هوای آب هويج بستنی کرده البتّه اگه هوا يه کم گرمتر بشه !!!!