۱۳۸۶ تیر ۳, یکشنبه

لندن

از مردم لندن خوشم نيومد، البتّه نه از همشون، ولی بطور کلّی آدمای بدجنسی هستن، البتّه تو يه هفته بودن نميشه راجع به آدما قضاوت کرد.
لندن خيلی شهر شلوغ و کثيفيه، با مردمی از همه جای دنيا، سياه و سفيد و قهوه ای.
پاريس به مراتب قشنگتر و بهتر از لندنه.
کنفرانس بزرگی بود، از همه جا اومده بودن، کلّی بريز بپاش بود، مخصوصا اون مراسمی که تو موزه تاريخ زمين تو لندن گرفته بودن.
آکسفورد هم شهر قشنگی بود، خيلی کوچيک و ساکت.



این انگليسی ها بايد همه چيزشون خلاف همه جای دنيا باشه، اصن چه معنی ميده که اینا از چپ رانندگی ميکنن، يا اینکه فرمون ماشيناشون طرف راسته. چه معنی ميده همه اروپا واحد پولشون يوروست ولی اینا پوند دارن. اصن چرا اینا زبونشون انگليسيه
و هزارن سوال ديگه که ذهن من رو به خودش مشغول کرده.
حالا بزم از لندن خواهم گفت.

۱۳۸۶ خرداد ۳۰, چهارشنبه

دلتنگی و آفتاب و نان بربری

شیدا و مهرنوش اوقات فراغت‌شان را با پیاده‌روی، دوچرخه‌سواری و دیدار دوستان پر می‌کنند تا دلتنگی‌هایشان را فراموش کنند. مهرنوش که غذاهای سلف دانشگاه، به ویژه برنج‌های دم‌نکرده، در همان بدو ورود، بدجوری توی ذوقش زده، دلش برای آفتاب ایران تنگ شده است. و شیدا، گله‌مند اززمستان سرد و هوای ابری، و اینکه "آلمانی ها در جمع یا سر غذا با صدای بلند بینی‌اشان را تمیز می‌کنند،" بیش از همه چیز، دلتنگ نان سنگک و بربری است

برگرفته ازدویچه وله

۱۳۸۶ خرداد ۱۵, سه‌شنبه

دعا

نامت چه بود؟

آدم

فرزند؟

من را نه مادري نه پدري، بنويس اولين يتيم خلقت

محل تولد؟

بهشت پاك

اينك محل سكونت؟

زمين خاك

آن چيست بر گرده نهادي؟

امانت است

قدت؟

روزي چنان بلند كه همسايه خدا،اينك به قدر سايه بختم به روي خاك

اعضاء خانواده؟

حواي خوب و پاك ، قابيل خشمناك ، هابيل زير خاك

روز تولدت؟

روز جمعه، به گمانم روز عشق

رنگت؟

اينك فقط سياه ، ز شرم چنان گناه

چشمت؟

رنگي به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان

وزنت ؟

نه آنچنان سبك كه پرم دئر هواي دوست



نه آ نچنان وزين كه نشينم بر اين خاك

جنست ؟

نيمي مرا ز خاك ، نيمي دگر خدا

شغلت ؟

در كار كشت اميدم

شاكي تو ؟

خدا

نام وكيل ؟

آن هم خدا

جرمت؟

يك سيب از درخت وسوسه

تنها همين ؟

همين!!!!

حكمت؟

تبعيد در زمين

همدست در گناه؟

حواي آشنا

ترسيده اي؟

كمي

ز چه؟

كه شوم اسير خاك

آيا كسي به ملا قاتت آمده؟

بلي

كه؟

گاهي فقط خدا

داري گلايه اي؟

ديگر گلايه نه؟، ولي ...

ولي چه ؟

حكمي چنين آن هم يك گناه!!؟

دلتنگ گشته اي ؟

زياد

براي كه؟

تنها خدا

آورده اي سند؟

بلي

چه ؟

دو قطره اشك

داري تو ضامني؟

بلي

چه كسي ؟

تنها كسم خدا

در آ خرين دفاع؟

مي خوانمش كه چنان اجابت كند

دعا

۱۳۸۶ خرداد ۱۲, شنبه

جمعی از دوستان


بنده خدا خواهر این آقا


۱۳۸۶ خرداد ۱۱, جمعه

شب بخیر

میخواستم برم بخوابم یهو این آهنگ رو دیدم، فکر کنم واسه خوابیدن خوب باشه.
گنجشک لالا