۱۳۸۷ آذر ۷, پنجشنبه

چمدانها را بايد بست

و امّا بعد از سلام و احوالپرسی بريم سراغ خبرای جديد.

مدّتيه سرم خيلی شلوغ شده از همه طرف از پروژه که نگو و نپرس. از اینور و اونور که واويلا.

راستی ميگن قاليباف کانديد شده فکر کنم پسر خوبی باشی اگه رييس جمهور بشه سرش تو کاره خودشه طفلی کاری هم به کاره کسی نداره. حالا تا ببينيم کيا ديگه ميان. البتّه از حالا ميشه حدس زد دولت کريمه بياد رو کار.

بعضيها هم خودشونو آماده کردن برن سفر. خوش بگذره ایشالا جای ما رو هم خالی کنيد.

بعضيها هم زن گرفتن که مبارکشون باشه ایشالا به پای هم پير بشيد. شيرينی ما فراموش نشه.

امان از این آلمان که بعضی وقتا حرص آدمو در مياره.

قرار بود امشب سورپرايز بشيم که نشد باشه واسه بعدن.


۱۳۸۷ آبان ۱۴, سه‌شنبه

یاردیرینه حافظ

دیدی ای دل که غم عشق، دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آخ از آن مست که با مردم هشیار چه کرد

اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار
طالع بی‌شفقت بین که دگر بار چه کرد
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمنِ مجنون دل‌افکار چه کرد
دیدی ای دل که غم عشق، دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

ساقیا باده بیاور که نگارنده غیب
کس ندانست که در پرده اسرار چه کرد
آن که هر نقش زدی دایره‌ی مینایی
کس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد
فکر عشق، آتش غم بر دل حافظ می‌سوخت
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد.

حافظ هم واسه خودش عاشقی بوده ها ، طفلی!!!
یه جای دیگه هم میگه
من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم
صد بار توبه کردم و ديگر نمی‌کنم !!!

این پنجمين بار است که تکرار ميشود و چه خوب ميشد که صدمين و دويستمين هم تکرار ميشد. به عبارتی 200 تقسيم بر 12 ميشود 16.66666666667. خيلی دور از واقعيت نيست به نظرم، ولی چه خوب بود که این از يه رؤيا به يه واقعيت تبديل ميشد. فقط بايد خواست و به ديگران به انگشت اتهام نگاه نکرد.

يه موضوع بی ربط ديگه هم استيضاح کردانه که الان تو مجلس داره انجام ميشه. خدايش مظلوم نمايی تنها راه واسه ادامه ی بقا نيست که متاسفانه این روزا همه انجام ميدن از رييس جمهور گرفته تا اون گدای کولی!.