۱۳۸۷ مهر ۶, شنبه

بهینه سازی سراسری (Global Optimization)

بايد با این مسائل يه جور کنار بيام چه مسأله ی هيستوری مچينگ چه مسائل ديگه. هميشه اختلاف بين داده های اندازه گيری شده با داده های شبيه سازی شده (يا به قول بعضيها توهّم فانتزی) مشکل ساز بوده. البتّه علل مخلتفی داره که بستگی به شرايط و نوع مدلت حالتش فرق ميکنه. هيچ وقت اون چيزی که تو واقعيت ميبينی با اون چيزی که تو ذهنت (سيموليتور) ساختی يکی از آب در نمياد. فکر ميکنم بايد به دنبال يه راه حل ديگه باشم واسه مينيموم کردن تابع هدف. شنيدم گلوبال اپتيميزيشن روش خوبيه واسه اینطور مسائل. اینکه تو چند تا مينيموم مختلف پيدا کنی و از بين اونا جواب اصليتو انتخاب کنی. این روش شايد بتونه به مشکل يونيکنس هم جواب بده يعنی اینکه هيچ وقت جوابی که پيدا کردی تنها جواب مسأله نيست.

فکر کنم این روش رو بتونم تو زندگی هم پياده کنم. اینکه راهها، روشها و مدلهای مختلف رو واسه رسيدن به هدفم بررسی کنم و از ميون اونها بهترينو انتخاب کنم کاری که این روزها خيليها ميکنن.!!!!!!



۱۳۸۷ شهریور ۲۵, دوشنبه

سودا

به خونه جديد اسباب کشی کرديم هنوز جا نيفتاديم و هنوز به زمان احتياج داريم. اینترنت خونه هم تا 7 8 روز ديگه وصل نميشه.

خبرای ديگه ای هم هست که اینجا جای گفتنش نيست!

امروز روز 15 ماه رمضانه. اینجا آدم زياد این ماه رو درک نميکنه. تو ایران شنيدن صدای اذان و ربّنا لطف خاص خودشو داره. این ويک اند واسه اوّلين بار رفتم مسجد فرايبرگ ياد قديما افتادم، هر چند آداب نماز خوندنشون با ما فرق داره ولی باز هم يه جورايی خوب بود.

حافظ هم فال ما رو اینجوری گرفته:

برنيامد از تمنای لبت کامم هنوز
بر اميد جام لعلت دردی آشامم هنوز
روز اول رفت دينم در سر زلفين تو
تا چه خواهد شد در اين سودا سرانجامم هنوز
ساقيا يک جرعه‌ای زان آب آتشگون که من
در ميان پختگان عشق او خامم هنوز
از خطا گفتم شبی زلف تو را مشک ختن
می‌زند هر لحظه تيغی مو بر اندامم هنوز
پرتو روی تو تا در خلوتم ديد آفتاب
می‌رود چون سايه هر دم بر در و بامم هنوز
نام من رفته‌ست روزی بر لب جانان به سهو
اهل دل را بوی جان می‌آيد از نامم هنوز
در ازل داده‌ست ما را ساقی لعل لبت
جرعه جامی که من مدهوش آن جامم هنوز
ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان
جان به غم‌هايش سپردم نيست آرامم هنوز
در قلم آورد حافظ قصه لعل لبش
آب حيوان می‌رود هر دم ز اقلامم هنوز

۱۳۸۷ شهریور ۲۲, جمعه

چه خبر؟

سلام
کانادا کشوری بزرگ، خلوت، ساکت و آروم با طبيعتی زيبا مخصوصاً در کوههای راکی و مردمی خوش برخورد و به قول معروف فرندلی از همه ملّيتهای دنياست. به طوری که اونجا احساس غربت کمتری بهت دست ميده از اینکه ميبينی از همه قوم و نژادی تو این کشور هست. در کل تجربه خوبی بود به ويژه سفر با يه گروه آلمانی هر چند اگر با بعضيهای ديگه بود بيشتر خوش ميگذشت. جاشون خيلی خالی بود.
این هفته هم نروژ بودم واسه يه کنفرانس رياضی در نفت که تجربه واقعاً خوبی بود و مقالات خيلی خوبی ديدم که مسلّماً از اونها واسه کارام استفاده خواهم کرد.
تجربه ديگه اینکه اگه بهتون گفتن پروازتون عوض شده و يا کنسل شده و شما بايد با این پروازی که ما ميگيم بريد زياد باورتون نشه و زود کوتاه نيايد چون ممکنه سرتونو کلاه بذارن و سعی کنيد با پروازای معتبری بريد که لااقل به مشترياشون اهميت ميدن.

و در آخر هم يه سؤال: تو کشورای شرق آسيا کدومشون ارزش ديدن دارن ميگن مالزی جای قشنگی بايد باشه نظر شما چيه؟

۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

چند روزه که اومدم ولی فرصت نوشتن ندارم در ضمن اینترنت هم فعلاً تو خونه ندارم. ميام به زودی. کيپ این تاچ