۱۳۹۰ آبان ۴, چهارشنبه

سوال و جواب


از همسایه سوریمون می‌پرسم، شما که اینهمه با آمریکا بدین، اینهمه اروپایی‌ها از نظر شما آدمهای عوضی‌ هستن، اینهمه از اینجا بد میگین و روزی ۱۰۰۰ بار قربون صدقه بشار میرید؛ پس چرا اینجا رو ولن نمیکنید بر نمیگردین مملکت خودتون؟؟!! 
میگه ببین، الان دور دور اینهاست، همهٔ پیشرفت و تکنولوژی مال اینهاست. ولی‌ وضع به این شکل نمیونه ، همونطور که یه زمانی‌ ایران به فرض مثال واسه خودش قدرتی‌ بوده، یه روز هم می‌شه که اینها به فلاکت میرسن و دنیای اسلام حرف اول رو تو دنیا می‌زنه. ولی‌ فعلا چون دور دور اینهاست ما مجبوریم اینجا باشیم،مجبوریم اقامت اینجا رو بگیریم، مجبوریم حالمون رو بسازیم که بتونیم در آینده با اقتدار به دنیا حکومت کنیم.

تازه داره دوزاریم میفته که مبارزه با استکبار و غرب یه ایدئولوژیه واسه این آدم‌ها و تنها به زبون نیست. اینها تو دلشون اعتقاد قلبی دارن که یه روزی می‌تونن همهٔ دنیا رو به تصرف خودشون در بیارن. این ایدئولوژی چه جوری به وجود اومده دیگه باید بریم به گذشتهٔ اینها نگاه کنیم که کجا بزرگ شدن و چی‌ تو کلشون کردن.
اینجاست که دیگه من خورده نمیگیرم به کله گنده‌های مملکت خودمون حتا اگه برن گرین کارت آمریکا رو بگیرن. اینها اگر چه با غرب صادقانهٔ مشکل دارن، استفاده از فرصت‌های حال رو (مثل داشتن اقامت دائم یه کشور غربی) برای پیشبرد هدفهای نهایی بعدیشون نه تنها جرم و گناه نمیدونن، بلکه در مواقع‌ای واجب هم می‌دونن و اون رو خیلی‌ راحت توجیه می‌کنن.

۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

ایرانیانِ خارج نشین

به نظر من بسیاری از ایرانیها در همه زمینه‌ای متخصص هستند. متخصص در مسائل علمی‌ و ادبی‌، هنری و تاریخی‌ تا تخصص در دین و مسائل مذهبی‌ . گذشته از آنکه همه آنها به سهم خود سیاستمدار قابلی‌ هم هستند.

این مساله در بین ایرانیان خارج نشین که به نوعی از کمبود ارتباطات و اطلاعت اجتماعی با هموطنان و همزبانان خود رنج میبرند، بیشتر نمود دارد.

در اینجا ایرانیان زیادی رو میبینی‌ که با رسیدن به محیط جدید از درون اجتماعی محدود و سرکوب شده به صورت تغییر رنگ و جنس میدهند و برای این تغییرات خود دلیل و منطق میتراشند (که این خود بر میگردد به تخصصی که در قبل به آن اشاره شد)

به موردی که بیش از همه مشاهده میشود اشاره می‌کنم و آن توانایی این قشر در ارائه فتواهای جدید در مسأئل دینی است. بسیار دیده شده است افرادی که در اینجا نماز میخوانند و در عین حال در خوردن گوشت ذبح غیر اسلامی مشکلی‌ ندارند و یا یکی‌ در خوردن مرگه مشکلی‌ نمی‌بیند ولی‌ خوردن گاو برایش سخت است، هر چند این دست گوشت خوک مصرف نمیکنند. دسته‌ای دیگر در ارتباط با نامحرم و داشتن چندین دوست دختر از کشور‌های مختلف ابائی ندارند و آنرا حتی مستحب می‌دانند. این دسته ارتباط جنسی‌ با دوستان خود رعا آزاد می‌دانند ولی‌ در عین حال لب نا‌ مشروب و یا به قول خودشان مسکرات نمیزنند. عده‌ای هم دیده شده است که همه چیز را حلال، جائز و مباح می‌دانند. خوردن همزمان مشروب و نماز خواندن برای این افراد تناقضی با هم ندارد.

همه اینها بر میگردد به تفکرات فردی، خانوادگی و محیط‌های اجتماعی که اینها قبلا در آن بزرگ شده اند. تنها عده معدودی از اینها وجود دارند که واقعا در مورد مسائل پیش رویشان تحقیق کرده اند.. آنکه نماز می‌خواند به واسطه عادتی که از بچگی‌ با آن بزرگ شده است و آنکه دختر بازی می‌کند به واسطه غریزه و طبیعتی که در وجودش دارد.

هیچ کدام از آموزشهأی که در طول زندگی‌ در محیط درس و مدرسه یاد گرفته اند به دردشان نمیخورد، چون اکثرا زوری بوده است و دیگر اینکه ایرانیها خود همه چیز بلدند.

۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه

کنسرت شجریان

دیشب کنسرت شجریان تو برلین بود . به من که خیلی حال داد ، به خصوص آخر کنسرت که استاد به همه حال داد و مرغ سحر رو خوند. جای همه خالی بود

۱۳۹۰ مهر ۲۱, پنجشنبه

شروعی دوباره

۱ سال از آخرین پستی که اینجا گذشتم میگذره . امروز اومدم یه سر به اینجا زدم و بعضی از پستهای قدیمی رو خوندم . یادی از گذشته ها بود. دیدم که خیلی چیزا رو فراموش کردم و چه خاطراتی داشتم.
مصمم شدم دوباره دست به کار بشم و یه سر و سامونی به اینجا بدم. شاید هم کلا نقل مکان کردم به یه مکان دیگه.
این روزها بس که این شبکه های اجتماعی زیاد شدن ، دیگه وبلاگ نوشتن تو همه ی اونها گمه.
حالا اگه فرصت کنم بیشتر راجع به اینکه چه جوری اینجا رو تغییر بدم فکر میکنم.
فعلا همینقدر که دوباره میخوام بیام ....