از همسایه سوریمون میپرسم، شما که اینهمه با آمریکا بدین، اینهمه اروپاییها از نظر شما آدمهای عوضی هستن، اینهمه از اینجا بد میگین و روزی ۱۰۰۰ بار قربون صدقه بشار میرید؛ پس چرا اینجا رو ولن نمیکنید بر نمیگردین مملکت خودتون؟؟!!
میگه ببین، الان دور دور اینهاست، همهٔ پیشرفت و تکنولوژی مال اینهاست. ولی وضع به این شکل نمیونه ، همونطور که یه زمانی ایران به فرض مثال واسه خودش قدرتی بوده، یه روز هم میشه که اینها به فلاکت میرسن و دنیای اسلام حرف اول رو تو دنیا میزنه. ولی فعلا چون دور دور اینهاست ما مجبوریم اینجا باشیم،مجبوریم اقامت اینجا رو بگیریم، مجبوریم حالمون رو بسازیم که بتونیم در آینده با اقتدار به دنیا حکومت کنیم.
تازه داره دوزاریم میفته که مبارزه با استکبار و غرب یه ایدئولوژیه واسه این آدمها و تنها به زبون نیست. اینها تو دلشون اعتقاد قلبی دارن که یه روزی میتونن همهٔ دنیا رو به تصرف خودشون در بیارن. این ایدئولوژی چه جوری به وجود اومده دیگه باید بریم به گذشتهٔ اینها نگاه کنیم که کجا بزرگ شدن و چی تو کلشون کردن.
اینجاست که دیگه من خورده نمیگیرم به کله گندههای مملکت خودمون حتا اگه برن گرین کارت آمریکا رو بگیرن. اینها اگر چه با غرب صادقانهٔ مشکل دارن، استفاده از فرصتهای حال رو (مثل داشتن اقامت دائم یه کشور غربی) برای پیشبرد هدفهای نهایی بعدیشون نه تنها جرم و گناه نمیدونن، بلکه در مواقعای واجب هم میدونن و اون رو خیلی راحت توجیه میکنن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر