۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

ایرانیانِ خارج نشین

به نظر من بسیاری از ایرانیها در همه زمینه‌ای متخصص هستند. متخصص در مسائل علمی‌ و ادبی‌، هنری و تاریخی‌ تا تخصص در دین و مسائل مذهبی‌ . گذشته از آنکه همه آنها به سهم خود سیاستمدار قابلی‌ هم هستند.

این مساله در بین ایرانیان خارج نشین که به نوعی از کمبود ارتباطات و اطلاعت اجتماعی با هموطنان و همزبانان خود رنج میبرند، بیشتر نمود دارد.

در اینجا ایرانیان زیادی رو میبینی‌ که با رسیدن به محیط جدید از درون اجتماعی محدود و سرکوب شده به صورت تغییر رنگ و جنس میدهند و برای این تغییرات خود دلیل و منطق میتراشند (که این خود بر میگردد به تخصصی که در قبل به آن اشاره شد)

به موردی که بیش از همه مشاهده میشود اشاره می‌کنم و آن توانایی این قشر در ارائه فتواهای جدید در مسأئل دینی است. بسیار دیده شده است افرادی که در اینجا نماز میخوانند و در عین حال در خوردن گوشت ذبح غیر اسلامی مشکلی‌ ندارند و یا یکی‌ در خوردن مرگه مشکلی‌ نمی‌بیند ولی‌ خوردن گاو برایش سخت است، هر چند این دست گوشت خوک مصرف نمیکنند. دسته‌ای دیگر در ارتباط با نامحرم و داشتن چندین دوست دختر از کشور‌های مختلف ابائی ندارند و آنرا حتی مستحب می‌دانند. این دسته ارتباط جنسی‌ با دوستان خود رعا آزاد می‌دانند ولی‌ در عین حال لب نا‌ مشروب و یا به قول خودشان مسکرات نمیزنند. عده‌ای هم دیده شده است که همه چیز را حلال، جائز و مباح می‌دانند. خوردن همزمان مشروب و نماز خواندن برای این افراد تناقضی با هم ندارد.

همه اینها بر میگردد به تفکرات فردی، خانوادگی و محیط‌های اجتماعی که اینها قبلا در آن بزرگ شده اند. تنها عده معدودی از اینها وجود دارند که واقعا در مورد مسائل پیش رویشان تحقیق کرده اند.. آنکه نماز می‌خواند به واسطه عادتی که از بچگی‌ با آن بزرگ شده است و آنکه دختر بازی می‌کند به واسطه غریزه و طبیعتی که در وجودش دارد.

هیچ کدام از آموزشهأی که در طول زندگی‌ در محیط درس و مدرسه یاد گرفته اند به دردشان نمیخورد، چون اکثرا زوری بوده است و دیگر اینکه ایرانیها خود همه چیز بلدند.

هیچ نظری موجود نیست: