۱۳۸۷ تیر ۷, جمعه

روزمرگی

بعضی از اتّفاقا آدمو به فکر فرو ميبره و مجبور ميکنه که به دنبال علّت وقوع حادثه باشه، البتّه نميشه اسم همه چيز رو حادثه و اتّفاق گذاشت. شايد وقوع بعضی از این ماجراها يه گوشزدی باشه که آدم راهشو درست انتخاب کنه و اونا رو مانند يه تجربه دستاويز مسير راه خودش قرار بده. يه انسان عاقل هم از يه سوراخ دو بار گزيده نميشه.
چيز خاصی نشده البتّه خيلی چيز خاصی نشده يکی اون ايميل کذایی چند روز پیش که هنوز علّتش برام ثقيله و ديگه این جريان ديشب که يه کم منو دچار ارور کرده. البتّه ماجراهای زندگی فقط به این چيزا ختم نميشه و بسيار سفر بايد تا پخته شود خامی.
فعلاً چند روز نيستم و نميدونم چه خواهد شد.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

لازم نیست در زندگی هر نگاه و حرکتی را جدی گرفت و خود را برای هر واکنشی ملزم به پاسخ دانست .
اگر بعضی صداها را نمی پسندی به آن ها گوش نده . اگر بعضی صحنه ها خوشایندت نیست به آن ها نگاه نکن . اما بدان که بعضی چیزهای به ظاهر غریب بیش ازآنچه که آزار دهنده باشند مضحک و خنده دارند