۱۳۸۸ خرداد ۱۴, پنجشنبه

بیا پیشم بمون

مدتی‌ بود اینهمه هیجان رو ندیده بودم، و اینهمه فراز و فرود رو مشاهده نکرده بودم. مناظره دیشب رو میگم، کیفمان اندکی‌ کوک گشت و با امین دیدیم و خندیدیم، حرص خوردیم، فحش دادیم و افسوس خوردیم. افسوس به حال مملکت که کله گنده‌های اون به جون هم افتادن و هیچ کی‌ هم حاضر نیست بگه غلط کردم، حرص از اینکه رئیس جمهورمون اینهمه بد دهان، بی‌ ادب و سبک فکر است. از چیز چیز کردن موسوی و به اصطلاح گفتنش هم زیادی حرص خوردیم. ولی‌ هر چی‌ بود عالی‌ بود و حظی بردیم زیاد.

نکته بعدی اینکه اگه میشد صندوق رای رو میاوردن تو شهر ما، حتما در این واجب عقلی شرکت میکردیم، هر چند که هنوز ۸ روز به انتخابات مونده و نظر نهایی ما مشخص نمیباشد.

در اینجا شعری رو تقدیم می‌کنم به همهٔ عزیزان به خصوص عزیزی که فاصلش خیلی‌ زیاده و اندکی‌ صبر باید نمود:

بیا پیشم بمون برای همیشه
آخه هیچ عشقی که عشق ما نمیشه

در انتظارم وای بیقرارم
بیا تو ای عشق من ای تنها یارم......

۳ نظر:

ناشناس گفت...

jalebe in sheraro be hameye azizan taghdim kardi vali fekr konam faghat 1 nafar hast ke az to dore na?!

عمه شهپر گفت...

ناشناس عزیز
یذار ما دلمون خوش باشه که به ماهم گوشه ایی زده
خوب دیگه چقدر پسر مازبله
نخواسته همه بفهمند ولی خودتاز همه بیشتر میدونی
ناگفته هایی که فقط برای تو می گه

عمه شهپر گفت...

رای ما میر حسین موسوی
به حرف من رسیدی
که مامی خواهیم مودب شویم
راستی در اینجا نمی شود فونت رابزرگ کرد یا شکلک گذاشت
پس پیش به سوی میر حسین موسوی
سبزته سبزته
بعدش آبیته