۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

پیوندمان مبارک

۱۵ روز ایران بودم. خیلی‌ زود گذشت، کلی‌ اتفاق افتاد. گذشته از کنفرانس که تقریبا وقتمو گرفت و به هیچ دردی نمیخورد بقیه ماجرا‌ خیلی‌ خوب بود. بهترین، شیرین‌ترین و مهمترین خبری که هست اینه که ما هم به جمع انسانهای متاهل پیوستیم. با همهٔ استرس، تکاپو، و بدو بدو هایی که داشتیم همه چیز به خیر و خوشی‌ گذشت. ایشالا سر فرصت بیشتر راجع به این موضوع صحبت می‌کنم، هم راجع به خانومم که ماجرا‌ از کجا شروع شد و چه جوری به اینجا رسید، هم راجع به اینکه ‌ام پی‌ تری هم می‌شه ازدواج کرد، البته ما فعلا نامزدی کردیم.

۶ نظر:

عمه شهپر گفت...

عزیزم از صمیم قلب برای تو و عشقت آرزوی خوشبختی می کنم
دست راستت روی سر همه دختر و پسرای قوم و خویش
ببخشید که حضور نداشتم
راستی خبر داری اپارتمان جدیدم پشت آپارتمان خانواده "ی" جون می باشد می باشد البته در تهران نه شیراز
این البته هم خنده دار بود

ناشناس گفت...

vali vaghean zood gozasht va stressesh kheili ziad bod hanuz ehsase khastegi mikonam.

عمه شهپر گفت...

ناشناس حال دیگه خودترا به ما بشناس
ضمنا در فیس بوک شمارا زیارت کردیم
خوشکل خانم
م جان هم لاغر شده خیلی خوش تیپ شده
خیلی بهم می اومدید
بازم خوشبخت باشید همیشه در پناه خدا
دست راستتون رو سر همه دختر و پسرای قوم خویش بانیت خوشبختی همه انها

ناشناس گفت...

salam ame jan khobin kasaei ke bayad mano beshnasan hala dg mishnasan niaz be moarefi nist lotf darid shoma jaye shoma to marasem sabz bos ghabel nadonestid moshtaghe didare shoma hastam ishala dar awalin forsat bebinameton

Behzad گفت...

salam mohsen jan
vaghean khoshal shodam,
ishala ke hamishe shad bashin
va ba shadi dar kenare ham zendegi konin,
bazam be khodet va hamsaret tabrik migam
;)

عمه شهپر گفت...

محسن جان ما منتظر بعدیش هستیم آپیدت نمی شی معلومه خیلی سرت شلوغه یا دیگه وبلاگ اهمیتش را از دست داده است