۱۳۸۷ فروردین ۶, سه‌شنبه

روزنوشت

امروز ديگه واقعاً حس کار نيست عجب گيری کرديما ، اصلاً شايد برم دوچرخه سواری آدم جنبه ی دوچرخه ی[i] نو نداشته باشه همين ميشه ديگه :دی

ميدونستيند روس ها به انجير ميگن انجير به بوران هم ميگن بوران حالا این کلمات از فارسی رفته اونجا يا از اونجا اومده (مثل کلمه سماور که تا حالا فکر ميکردم فارسيه) خدا ميدونه البتّه ميشه تحقيق کرد راجع بهش ولی از حس و حال اینجانب فعلاً خارجه باز هم :دی

خداوند همه را به راه راست هدايت فرمايد ان شاءالّله[ii].

نکته ديگه اینکه این هوا هی شل کن سفت کن[iii] در آورده تو فوريه که بايد برف ميومد نيومد حالا برف اومدنش گرفته حالا کاش درست حسابی ميومد تموم ميشد يه ساعت مياد بعد درست به فاصله 5 دقيقه بعد هوا حسابی آفتابی ميشه.


[i] تو رسم الخط جديد ی چسبان به ه رو بايد اینجوری نوشت (نميدونم بهش چی ميگن(

[ii] ناگفته نماند که همه ما نيازمند هدايتيم

[iii] يعنی هی ميگيره ول ميکنه

۱ نظر:

ناشناس گفت...

nadid badid,hameye alam bayad befahman docharkhe kharidi?
hala ki sharayetesh ezterari shode bayad be rahe rast hedayat beshe,ye khat dar mion vasash doa mikoni? onayi ke bayad bege nemige,vali 4 ta post mige
2charkhe ,2charkhe:D
eradatmand SENJED:D