امسال چهارمین سالیه که عید خونه نیستم. یعنی پیش خونواده و پدر و مادر. اینم از شانس ماست دیگه ، چون سربازی نمیتونی مثل آدمهای با شخصیت بری ایران و بیای، حالا کی فرجی بشه و ما هم مثل همهٔ خلق خدا بتونیم کیفمونو دست بگیریم یه هفته بریم پیش پدر مادرو دادشمونو بیایم خدا میدون. تازه عید امسال که کلی هم عروسی دعوت بودیم. باز هم اشکال نداره همین که هنوز هم میشه رفت ایران و اومد جای شکرش باقیه. ایشالا اردیبهشت که برم تلافی این ۱ سال و نیمو در میارم.
البته اگه ایران نمیشه رفت کلی جای خوب دیگه تو دنیا هس که میشه رفت، البته اگه بشه یه کم کارا رو جفتو جور کرد و جلو افتاد.
تو ۳ سال گذشته که خودم سبزه سبز کردمو سفرهٔ هفت سین انداختم، ایشالا امسال هم سفرمون به راه هر چند که الان که ۱۴ اسفنده هنوز کاری واسه سبز نکردم، نمیدونم هنوز هم میشه یا نه. ولی امشب حتما دیگه عدسها رو خیس میکنم.
